آموزش عالی
روزبه آقاجری؛ عباس کاظمی؛ رضا ماحوزی؛ محمدرضا کلاهی
چکیده
هر تعریفی از مسئولیت اجتماعی دانشگاه دربردارندهی آن است که شکل خاصی از دانشگاه را پیشاپیش در نظر گرفته باشیم. این شکلها چه هستند و چه پیامدهایی دارند. این مقاله که بر پژوهشهای منتشره در حوزه مسئولیت اجتماعی دانشگاه در دهه ۱۳۹۰ شمسی متمرکز است، درصدد شناسایی الگوهایی بر پایه پژوهشهای مورد بررسی برآمده است. سپس با واکاوی انتقادی ...
بیشتر
هر تعریفی از مسئولیت اجتماعی دانشگاه دربردارندهی آن است که شکل خاصی از دانشگاه را پیشاپیش در نظر گرفته باشیم. این شکلها چه هستند و چه پیامدهایی دارند. این مقاله که بر پژوهشهای منتشره در حوزه مسئولیت اجتماعی دانشگاه در دهه ۱۳۹۰ شمسی متمرکز است، درصدد شناسایی الگوهایی بر پایه پژوهشهای مورد بررسی برآمده است. سپس با واکاوی انتقادی این شکلها نشان داده شده که چرا باید از مطالعات موجود فراتر رفت و به شکلهای بدیل دیگر اندیشید که بهتر بتواند مسئولیت اجتماعی دانشگاه را صورتبندی کند. سه شکل اصلی دانشبنگاه، دانشگاه خدمتمحور و دانشگاه اجتماعی بر اساس رویکردهای موجود در فضای مطالعات دانشگاه و مسئولیت اجتماعی آن شناسایی شدند. این سه شکل مورد واکاوی و نقد قرار گرفت تا شکل چهارم یعنی دانشگاه بومشناختی همچون بدیلی مسئولتر از نظر اجتماعی معرفی شود. درواقع، بهشکلی ضمنی میخواهیم نشان دهیم که که الگوها و رویکردهای پژوهشگران نقشی اساسی در شکلیابی جهتگیری پژوهشی آنها دارد و همین ضرورت ارائه شکلها و الگوهای بدیل را نشان میدهد. چرا که امکانهای تازه نظری و پژوهشی را ایجاد میکند. یافتهها نشان داد که بدون وجود درکی هستیشناختی از دانشگاه، هر شکلی از صورتبندی مسئولیت اجتماعی به تقلیل وجوه گوناگون دانشگاه به وجوه بازار یا دولت میانجامد؛ چیزی که بهویژه در پژوهشهای دانشگاهی ایرانی درباره مسئولیت اجتماعی دانشگاه به چشم میخورد. پیشنهاد ما توجه به دانشگاه بومشناختی همچون بدیلی مهم است که رونالد بارنت آن را صورتبندی کرده است.
علوم اجتماعی و ارتباطات
عباس حبیبی؛ سیدعباس یزدانفر؛ مهدی حمزه نژاد؛ عباس کاظمی
چکیده
خانۀ امروزی با خانۀ سنتی یا پیشاصنعتی، تفاوتهای چشمگیری دارد. عوامل پرشماری در تغییرات خانه دخیل بودهاند، اما هیچیک از آنها بهاندازۀ ورود فناوریها بر خانه و فضاهای خانگی تأثیرگذار نبودهاند. هدف پژوهش حاضر، واکاوی فرایند پیوند و همنشینی خانههای ایرانی و دستگاههای رسانهای و تأثیرات متقابل آنها ...
بیشتر
خانۀ امروزی با خانۀ سنتی یا پیشاصنعتی، تفاوتهای چشمگیری دارد. عوامل پرشماری در تغییرات خانه دخیل بودهاند، اما هیچیک از آنها بهاندازۀ ورود فناوریها بر خانه و فضاهای خانگی تأثیرگذار نبودهاند. هدف پژوهش حاضر، واکاوی فرایند پیوند و همنشینی خانههای ایرانی و دستگاههای رسانهای و تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر است. در این مقاله، تلاش کردهایم تا فارغ از وجه محتوایی رسانهها ــکه اغلب موردتوجه قرار میگیردــ با تمرکز بر فرهنگ مادی دستگاههای رسانهای و بهویژه تلویزیون، فرایند همزمان خانگی شدن دستگاههای رسانهای و رسانهای شدن خانهها در ایران را بررسی کنیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دستگاههای رسانهای در هنگام ورود به درون خانههای ایرانی و در روند خانگی شدن، با مقاومتهایی از درون و بیرون روبهرو بودهاند. ویژگی مشترک این مقاومتها، با وجود خاستگاه متفاوتشان، ایدئولوژیک بودن آنهاست. همچنین، برپایۀ یافتههای پژوهش، فرایندی از رسانهایشدن خانه در ایران قابلتشخیص است که با ورود رادیو و بهتبع آن، برق، به درون خانههای ایرانی آغاز شده و بهتدریج، امروزه بهسوی هوشمندسازی روزافزون خانه درحال حرکت است. با حرکت در این مسیر، خانه خود به یک شبهرسانه تبدیل میشود؛ رسانهای که با ارتباط و پیوند با خانههای دیگر، محلهها، و شهرهای هوشمند، درحال حرکت بهسوی «خانۀ متصل» است.